نوشته شده توسط : علی پدرام

جلوگیری از آپدیت خودکار نرم افزار Internet Download Manager

 

 

 

 

تقریبا 95 درصد از کاربران اینترنت در ایران، از نرم افزار اینترنت دانلود منیجر (Internet Download Manager) یا همان IDM برای مدیریت دانلودهای خود استفاده میکنند.

همه ما از نسخه های قفل شکسته، Crack، یا Serial های کپی برای رجیستر کردن این نرم افزار استفاده میکنیم، به همین دلیل اگر نرم افزار آپدیت شود، متوجه غیرقانونی بودن رجیستر خود شده و غیر فعال خواهد شد! مشکلی که حتما شما هم حداقل یک بار با آن مواجه شده اید.

 

نرم افزار IDM به طور منظم و تقریبا هفته ای یک بار به صورت خودکار سرور خود را چک میکند و اگر نسخه جدیدی ارائه شده باشد، پنجره ای باز شده و به شما پیشنهاد میکند که نرم افزار را آپدیت کنید. اما آپدیت کردن همان و غیر فعال شدن نرم افزار همان! بنابر این هرگز نباید بعد از نصب و رجیستر کردن، آن را آپدیت کنید.

 

اگر این اعلان های مداوم نرم افزار IDM در مورد آپدیت برای شما هم آزار دهنده است، در این مقاله روشی را آموزش میدهیم که میتوانید جلوی این کار را بگیرید. این کار از طریق رجیستری انجام میشود.

 

 

روش کار:

- پنجره Run را باز کنید. (با کلید های Win+R)

- دستور regedit را تایپ کرده و اینتر بزنید تا ویرایشگر رجیستری باز شود.

- از پنجره سمت چپ در ویرایشگر رجیستری، به این مسیر بروید:

 

HKEY_CURRENT_USER\Software\DownloadManager

 

- در سمت راست پنجره، به دنبال عبارت LastCheck بگردید. سپس روی آن دوبار کلیک کنید.

 

 

 

 

- در پنجره ای که باز میشود و در کادر Value data ، یک تاریخ میلادی نوشته شده است. (مثلا 01/01/14)

 

(این تاریخ، نشان دهنده آخرین تاریخی است که IDM سرور خود را چک کرده است. به صورت سال/ماه/روز)

 

نرم افزار IDM در هر بار اجرا این تاریخ را میخواند و اگر یک هفته از آن گذشته باشد، سرور خود را چک کرده و سپس تاریخ روز را ثبت میکند.

 

حالا برای اینکه IDM را گول بزنیم، تاریخی را وارد میکنیم که هنوز نیامده است.

 

- رقم سمت راست که مربوط به سال است را 10 سال جلوتر ببرید.

(مثلا در مثال بالا، عدد 14 را به 30 تغییر دهید)

 

- روی OK کلیک کنید.

 

- در همان قسمت سمت راست ویرایشگر رجیستری و در زیر عبارت LastCheck ، عبارت LastCheckQU قرار دارد. روی آن کلیک راست کرده و Delete را بزنید تا حذف شود.

 

- از ویرایشگر رجیستری خارج شوید.

 

 

خواهید دید که دیگر اثری از اعلان های اتوماتیک آپدیت IDM نخواهد بود.



:: بازدید از این مطلب : 649
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 27 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی پدرام
حضرت محمد

درباره اجر رسالت، دو موضوع را باید از هم جدا کرد: یکی اجر خواهی از خداوند و دیگری اجرخواهی از امت.

اجر خواهی رسالت از خداوند

یكی از آن دو موضوع، بحث اجر الهی است كه وجود مبارك پیغمبر صلی الله و علیه و آله، چون به مانند دیگران بنده خداست و نیازمند همیشگی به فیض الهی است؛ پس بی تردید از او اجر می‌ خواهد و آن را طلب می کند. [1]

برخی اجرشان نجات از آتش جهنم است؛ برخی اجرشان ورود به بهشت است و برخی هم اجرشان لقای الهی است؛ هر کدام که باشد بالأخره موجودِ ممكن، اجر می طلبد.

برای همین است که امیرمۆمنان علیه السلام در تقسیم عبادت آن را گونه ای تقسیم می کند که هیچ عابدی بی اجر و پاداش نماند.

بر اساس تقسیم بندی آن حضرت، هر عابدی از عبادت خود هدفی دارد و اجر خاصی را طلب می کند که آن یا رهایی از آتش است (رَهْبَةً) و یا ورود به بهشت (رَغْبَةً) و یا برای بار یافتن به مقام لقای الهی است (شُكْراً) [2] که آن هم درجاتی دارد.

بنابراین رسول خدا صلی الله و علیه و آله از آن جهت که بنده خداست و او را عبادت می کند و تبلیغ دین نیز خود، عبادتی والاست، از خداوند طلب اجر می کند؛ اجری هم که متناسب با مقام والای آن حضرت تصور می شود، نوع سوم عبادت و اجر؛ یعنی عبادت برای لقای الهی خواهد بود.

 

اجرخواهی آن حضرت از امت

درباره اجرخواهی آن حضرت از امت، آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که می توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:

 

آیات گروه اول

آیاتی هستند که در آنها سخن از اجر نخواستن از مردم در مقابل تبلیغ وحی و اداء رسالت [3] است؛ مانند آیه 90 سوره انعام (قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً: بگو در برابر رسالتم پاداشى از شما نمى‏خواهم).

 

آیات گروه دوم

آیاتی که نشان می دهد آن حضرت از مردم چیزی طلب می کند که آن یا مودت در قُرباست:

قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى(شوری/23): بگو درباره رسالت خویش از شما مزدى نمى‏ خواهم جز آن كه نسبت به نزدیكانم مودّت داشته باشید.

و یا در پیش گرفتن راه خداست:

قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا (فرقان/57): بگو از شما پاداشى نخواهم جز آنكه راه خداى خویش را پیش گیرید.

رسول خدا صلی الله و علیه وآله از آن جهت که بنده خداست و او را عبادت می کند و تبلیغ دین نیز خود، عبادتی والاست، از خداوند طلب اجر می کند؛ اجری هم که متناسب با مقام والای آن حضرت تصور می شود، نوع سوم عبادت و اجر؛ یعنی عبادت برای لقای الهی خواهد بود

یعنی همان خدایی که فرمود پیامبر صلی الله و علیه و آله در برابر تبلیغ وحی الهی اجری از امت نمی خواهد؛ همان خدا بر اساس این آیات دو نوع اجر؛ برای آن حضرت مقرر می فرماید: یکی مودت نسبت به نزدیکان و دیگری اهل سیر و سلوک الهی بودن.  

 

آیات گروه سوم

در این گروه، آیاتی قرار می گیرند که در واقع تفسیر کننده آیات پیشین و برطرف کننده تعارض ظاهری بین آنها هستند.

در آیه 47 سوره سبأ می فرماید:

قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ: بگو اجر رسالتی که من از شما درخواست می كنم، چیزی است که به نفع و سود شما است و نه من. اجری که به سود من باشد تنها و تنها پاداشی است که خدا به من خواهد داد.

این درست مانند آن است که پزشکی زِبَر دست به بیماران خود بگوید: من در قبال کاری که برای شما انجام می دهم، معاینه ای که می کنم، نسخه ای كه می نویسم هیچ چیزی از شما نمی خواهم شما فقط به راهنمایی این آقا كه نسخه را برای شما شرح می‌دهد گوش داده و در انجام و رعایت آن کوشا باشید. من اجرم را از خدا می گیرم و فقط خواهان سلامتی شما هستم.

واضح است خدمتی که این پزشک دلسوز ارائه می دهد، خدمتی رایگان است و آن چیزی را هم که درخواست کرده است با اینکه درخواست اوست؛ ولی تمام سود آن برای کسی است که حرف او گوش دهد.

وحی الهی همان نسخه ای است كه دومی ندارد:

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُوْمِنِینَ (اسراء/82): و قرآن را فروفرستیم كه براى مۆمنان، بهبود و بخشایش است.

با این توضیح که بخشی از دستورات این نسخه خیلی شفاف و روشن است (قُرْآنٌ مُبینٌ) [4]؛ اما قسمت مهمّش توضیح دهنده و تبیین کننده می خواهد که فرمود:

بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ (نحل/44): و قرآن را بر تو فرود آوردیم تا آن را براى مردم شرح و تبیین نمایی.

و چون قرآن کتابی است که آموزه های آن و نیز بهره بردن از آن محدود به زمان حیات رسول الله صلی الله و علیه و آله نمی شود می بایست کسانی باشند تا بعد از او، این رسالت مهم را بر عهده گرفته و به شرح و تبیین آیات الهی برای مردم قیام کنند.

امیرمۆمنان علیه السلام فرمود: اى مردم، به خدا قسم شما را به طاعتى ترغیب نمى ‏نمایم جز اینكه خود به عمل به آن از شما پیشى مى ‏گیرم و از گناهى باز نمى ‏دارم مگر اینكه قبل از شما از آن باز مى ‏ایستم‏

این انسان های ویژه همان اهل بیت وحی علیهم السلام هستند که با آیات غدیر و تطهیر و نیز روایات ثقلین و مانند آن به امت اسلامی شناسانده شدند.  

پس اگر صحبت از مودت قُرباست در اصل، آدرس دهی به ایشان برای بهره بردن است؛ بهره ای که سود آن تمام و کمال از آن کسی است که به ایشان مراجعه کرده، سخن آنها را شنیده و به کار بسته است. چرا که اینها شارح قرآن، مفسّر و مبیّن آن و راهنمای مردم به سوی قرب الهی اند.

ایشان کسانی اند که خودشان عمل می كنند دیگران را هم به دنبال خودشان می برند تا سرچشمه نور و کمال.

امیرمۆمنان علیه السلام فرمود:

اى مردم، به خدا قسم شما را به طاعتى ترغیب نمى ‏نمایم جز اینكه خود، به عمل به آن از شما پیشى مى ‏گیرم و از گناهى باز نمى ‏دارم مگر اینكه قبل از شما از آن باز مى ‏ایستم‏.[5]

 

عدم تناقض «امر به خمس» با نخواستن اجر از مردم  

قرآن کریم، خمس را مال الله می داند. قرآن در عین حال كه اصل مالكیّت افراد بر اموالشان را محترم شده و فرموده است: لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ(نساء/32): بشر هر چه كسب كرد برای خودش است، اما این رابطه مالی در نسبت افراد به یکدیگر است؛ یعنی در رابطه اجتماعی هر كس هر چه را که از راه حلال به دست آورد مال و ملک اوست؛ اما نسبت به خدا چنین مالکیتی معنا ندارد همه چیز مال خدا و در ملکیت اوست حتی خود انسان. و اگر مال و ملکیتی را برای انسان امضاء کرد نه از باب واگذاری؛ بلکه به شکل نمایندگی است که فرمود:

وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاكُمْ (نور/33): و چیزى از مال خدا را كه به شما عطا كرده است به آنان بدهید.

وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ (حدید/7): و از اموالى كه خدا شما را در آن جانشین خود قرار داده انفاق كنید.

بنابراین در وجوه شرعیه ای كه به پیغمبر(صلی الله و علیه و آله) بر می گردد: انفال كه مال كسی نبود تا به عنوان اجر، حضرت آن را از مردم بگیرد.

مسئله خمس و امثال خمس از ابتدا مال کسی نبود هر چند با درآمد روزانه و ماهانه افراد آمیخته بود ولی از همان ابتدا مال الله بود و هست و افراد با جدا کردن و پرداخت آن در سر رسید سال خمسی در حقیقت مال الله را به خودش برمی گردانند و این هیچ ربطی به اجر رسالت و مانند آن ندارد.

 

پی نوشت ها:

[1] به اصطلاح علمی: موجود ممكن، فقیربالذّات است و فقیر بالذّات نیازمند به اجر الهی است.

[2] إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار. نهج البلاغه، حکمت 237.

[3] مجمع البیان 4/514

[4] یس/69

[5] نهج البلاغه ، خطبه 175

 

 

منبع : تبیان

 



:: بازدید از این مطلب : 621
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 26 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی پدرام
امام کاظم

اوج قدرت تاکتیکی و شکل مبارزه با کفر و طاغوت را می توان در زندگی موسی بن جعفر علیهماالسلام مشاهده کرد. می توان گفت یکی از قدرتمندترین حکومت ها، در زمان ایشان بود که آن زمان به دست خلفای بنی العباس بود. آن هم نه افراد عادی بلکه موجودات پلید و خبیثی همچون منصور دوانیقی و هارون الرشید که تسلط و قدرت آنان به گونه ای بود که در تاریخ دیده می شود که شیعیان آن حضرت از ایشان با نام عبدصالح و الرجل نام می بردند. از سوی دیگر بعد از شهادت پدر گرامیشان در شیعه فرقه ها و نحله های مختلفی مانند فطحی ها ایجاد شد که به موجب آن یکپارچگی و قدرت متمرکزی را برای شیعه ایجاد نمی کرد.

 

آرایش نظامیِ "پیدای پنهان"

دو رویکرد را می توان در این گونه شرایط اتخاذ کرد:

1- آنکه به بهانه های موجود حکم به معذور بودن و عدم وظیفه نسبت به تربیت دینی جامعه کرد و مشغول عبادت های فردی و سجده های طولانی شد که در نتیجه آن آسایش و راحتی خود در دنیا را به دنبال می آورد.

2- و دیگر آنکه خواسته ها و اغراض محبوب خود را که مالک و مبدا هستی ما است - با وجود اینکه مشقت ها و سختی های فراوانی از خود به ارث خواهد گذاشت - بر خواسته ها و امیال خود مقدم کردن.

خط سرخ زندگانی این امام همام و محصور بودن طولانی آن حضرت نشان دهنده ی انتخاب مسیر دوم می باشد.
حال چگونه با دژ و سنگر محکم و بی رحمی همچون منصور و هارون باید اقدام کرد؟

در اینجاست که هنر و تاکتیک این امام در مقابله با این افراد را می توان مشاهده کرد. مسیری که شما را در دل جبهه ی دشمن فعال می کند ولی او چیزی در فعالیت شما مشاهده نمی کند. این پیدای پنهان «تقیه» نام دارد. آثارش در قلوب و جان ها مشاهده می شود در حالی که دشمن آرایش نظامی را در جبهه شما مشاهده نمی کند. آرایشی نظامی که شیعه در طول تاریخ تا زمان ظهور موعود از آن بی نیاز نخواهد شد.

 

فرصت سازی

همیشه شرایط و اوضاع مناسب و باب میل انسان نیست تا در بهترین شرایط بهترین تصمیم و تدبیر را پیاده بکند بلکه مهمترین شاخصه، آمادگی کامل و سرعت عکس العمل نسبت به هر عمل و نقشه ای است که از سوی دشمن طراحی می شود. از اینجا به کلام امیر مومنان علیه السلام می توان اشاره کرد که فرمودند: «چشمان مومن باید در هر برهه رصد گر باشد تا اینکه غافل از حرکت های دشمن نباشد والا در زیر لگدهای دشمن له می شود.»(١)
در ماجرایی دیگر روزی هارون با حضرت در کعبه برخورد کردند و از حضرت پرسیدند آیا تو هستی که مردم با تو بیعت می کنند؟ در جواب حضرت پاسخی دادند که بسیار جای دقت و تامل دارد. فرمودند: «انا امام القلوب و انت امام الجسوم.» (٢)

می خواهد بگوید که امامت را غصب کردی و در ظاهر خلافت تو مورد قبول واقع شده است ولی من بر دل ها و اعماق جان مردم امارت می کنم.

این محبت و علاقه پیرو میزان معرفت و شناخت ایشان از حضرت حق می باشد. ایشان این همه زحمت و مشقت را در راه دوست با ارزش نمی دیدند. و بنا بر نقل، اول شب در مسجد النبی حاضر می شدند و شب را در سجده و با نوای «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک »  صبح می کردند

در جای دیگر در مدینه در حالیکه همه مشغول تماشای خلیفه بودند و چون می خواست شرافت خود را بر حضرت نشان دهد با صدای بلند رو به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: "السلام علیک یاابن عمی" در آن حال حضرت سریع عکس العمل نشان دادند و فرمودند: «السلام علیک یا ابا» یعنی اگر شرافت بر خاندان است ما اولی و برتر از شماییم، ما فرزندان رسول خداییم.

 

تدابیر متضاد اما حکیمانه

یکی از یاران امام کاظم علیه السلام در آن زمان "صفوان بن مهران جمّال" بود. حضرت روزی وی را احضار کرد. او هر سال در موسم حج، شترانش را در اختیار دربار هارون می گذاشت تا به حج بروند. هنگامی که صفوان خدمت امام کاظم علیه السلام رسید، فرمود: صفوان! یک عمل تو همه کارهای زیبایت را زیر سوال برده است؟ با تعجب پرسید: فدایت شوم مگر چه کرده ام؟ امام فرمود: کرایه دادن شترها به هارون برای مراسم حج، کار مناسبی نیست. عرض کرد: من برای سفر حج کرایه می دهم و خودم همراه آنان نیستم، بلکه عده ای از غلامان را می فرستم. امام فرمود: صفوان! دوست نداری ستمگران زنده بمانند تا اجاره شترهایت را بعد از حج پرداخت کنند؟ عرض کرد: البته که دوست دارم. حضرت فرمود: هر کس بقای هارون و هیئت حاکمه اش را دوست بدارد، از آنان است و هر کس از ایشان باشد به جهنم فرو می افتد.

این کلام های حضرت در بین اطرافیان نشان می دهد که عباسی ها ظالم هستند و من با این روش با اهل ظلم مبارزه می کنم. حتی در جایی که تعاون در گرو امر خیری همچون حج باشد.(٣)

شهادت امام موسی کاظم (ع)

در مقابل، فردی مانند "علی بن یقطین" وجود دارد که در دستگاه عباسی می باشد. وی بارها خدمت حضرت کاظم علیه السلام اظهار گله از کار در حکومت می کرد و از ایشان اجازه می خواست که بیرون بیاید ولی حضرت، او را به صبر و تقوای الهی توصیه می کردند و اجازه خروج به او نمی دادند. و حتی برای ابقای او دستورات و توصیه هایی می کردند. در موردی هارون الرشید یک پارچه‌ی قیمتی به علی بن یقطین جایزه داد و او جامه را خدمت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرستاد. حضرت پارچه را برگردانید و فرمود: «پارچه را معطر کن و در جای محفوظی از آن نگهداری نما.» سعایت‌کاران قضیه را به هارون اطلاع دادند. روزی هارون پرسید: کجاست جامه‌ای را که به تو جایزه دادم چرا نمی‌پوشی؟ علی بن یقطین گفت: چون هدیه شما بود آن را معطر کردم و در جای محفوظی نگهداری می‌کنم؛ و غلام خود را فرستاد تا پارچه را آورد. هارون قسم خورد که از آن پس حرف دیگران را درباره او نپذیرد.


دست گیری از ظاهر و باطن مردم

امام کاظم علیه السلام مردم را عیال خدا و بندگان خدا می دیدند و برای هدایت و سعادت آنها محزون و غمگین می شدند. اگر مشکل معیشتی آنها بود سعی در رفع آن می کردند. شیخ مفید می نویسد که شبانه به کمک نیازمندان می رفت و به آنها کمک می کرد در حالی که آنان او را نمی شناختند! (4)

در برخی اوقات محل رجوع اهل علم بودند که از دریای زلال معرفت خود آنان را سیراب می کردند. در برخورد با اهل لهو و لعب (البته با توجه به شرایط) با تندی برخورد نمی کردند. " بُشر حافی" همان کسی است که با جمله حضرت پابرهنه و دیوانه ی حضرت شد و خودی از او نماند و شهیر به حافی (پا برهنه) شد. با یک جمله آن هم به کنیز او هنگامی که زباله را می خواست بیرون بگذارد و از منزل مجلل او صدای لهو و لعب می آمد حضرت رو به کنیز گفتند: آیا مالک این خانه بنده است یا آزاد؟ در پاسخ گفت: آزاد. حضرت فرمودند: آزاد است که این چنین است و گرنه بنده اینطور نیست. زمانی که بُشر این را شنید پیشانی اش قبل از دفن به سنگ لحد خویش خورد و از خواب غفلت بیدار شد. (5)

هنر و تاکتیک این امام در مقابله با این افراد را می توان مشاهده کرد. مسیری که شما را در دل جبهه ی دشمن فعال می کند ولی او چیزی در فعالیت شما مشاهده نمی کند. این پیدای پنهان «تقیه» نام دارد. آرایشی نظامی که شیعه در طول تاریخ تا زمان ظهور موعود از آن بی نیاز نخواهد شد

سر بر آستان دوست

تمام این روش ها و تاکتیک ها برای برافراشتن پرچم توحید و کلمه "لا اله الا الله" بر روی زمین است. و این محبت و علاقه پیرو میزان معرفت و شناخت ایشان از حضرت حق می باشد. ایشان این همه زحمت و مشقت را در راه دوست با ارزش نمی دیدند. و بنا بر نقل، اول شب در مسجد النبی حاضر می شدند و شب را در سجده و با نوای «عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک» (٦) صبح می کردند.(7)
اگر مولای ما با این حد از بندگی این طور سر بر آستان محبوب می سایند پس ما هم به تاسی از ایشان در شب های ماه رجب که ماه استغفار و زدودن غبار گناه از دلمان است این ذکر را بگوییم و وجود خود را از کدورت ها و تاریکی ها منور کنیم. إن شاء الله.

 

پی نوشت:

1) نهج البلاغه،‌نامه 62.
2) عوالم العلوم ج 21 ص 241.
3) معجم رجال الحدیث ج 10 ص 241 : فَمَنْ أَحَبَّ بَقاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَمَنْ کانَ مِنْهُمْ کانَ وَرَدَ النّار.
4) ارشاد ص 227 چاپ دار الکتب الاسلامیه.
5) تتمه المنتهی 231.
6) گناه بنده ات بزرگ شد، پس بخشودگی از نزد تو چه زیبا است .
7) اعلام الهدایة، ص 29-انوار البهیة، شیخ عباس قمی، ص 190.

 

منبع : تبیان



:: بازدید از این مطلب : 624
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی پدرام

اگر شما تصمیم داشته باشید که یک سند Word را برای فردی ایمیل کنید شاید ترجیح بدهید که این کار را به صورت مستقیم و از داخل خود نرم‌افزار انجام دهید تا در وقت‌تان صرفه‌جویی شود. در این ترفند نحوه‌ی انجام این کار را برای شما بازگو می‌کنیم.


بدین منظور:
در نرم‌افزار Microsoft Word بر روی منوی File کلیک کنید  و گزینه‌ی Options را انتخاب کنید.
در پنل سمت چپ بر روی Customize Ribbon کلیک کنید.
در قسمت سمت راست از بین گزینه‌های موجود در زیرمجموعه‌ی Customize the Ribbon گزینه‌ی Mailing را انتخاب کنید و New Group را بزنید.
یک نام برای این گروه جدید انتخاب کنید؛ مانند Email.
از زیرمجموعه‌های Choose command from گزینه‌ی Email را انتخاب کرده و Add را بزنید و بر روی OK کلیک کنید.
اکنون وقتی که می‌خواهید یک سند Word را ایمیل کنید کافی است به سربرگ Mailing رفته و گزینه‌ی Email را انتخاب کنید.
این سند به طور خودکار در نرم‌افزار Outlook ضمیمه می‌گردد و می‌توانید نسبت به ارسال آن اقدام نمایید.



:: بازدید از این مطلب : 569
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 4 ارديبهشت 1394 | نظرات ()